وقتی از آرژانتین فکر میکنید، اولین چیزی که به ذهن میآید فوتبال است. فوتبال، شور و اشتیاق، و غرور این کشور را نشان میدهد.برای ادامه مطلب با سایت مجله خبری جام جهانی همراه باشید.
بازیکنان آرژانتین
وقتی از آرژانتین فکر میکنید، اولین چیزی که به ذهن میآید فوتبال است. فوتبال، شور و اشتیاق، و غرور این کشور را نشان میدهد.
از باشگاههای بوکا جونیورز و ریوآ Plate گرفته تا ستارههای بیشماری که این کشور در طول تاریخ تولید کرده است، آرژانتین همیشه با بازیکنانی شناخته میشود که نه تنها در ورزش، بلکه در قلب جهان جای دارند.
بازیکنان تیم ملی آرژانتین
بازیکنانی که از همه چیز فراتر رفته و جهان را شیفته خود کردهاند، بازیکنانی که تمام افتخارات را کسب کردهاند.
آرژانتین کشوری با جمعیتی حدود ۴۵ میلیون نفر است که در تاریخ فوتبال غنی است. لا آل بیسلسته، که ترجمهاش «سفید و آبی آسمانی» است و نشاندهنده پیراهن معروف راهراه این تیم است، سه بار قهرمان جام جهانی فیفا شدهاند.
این کشور در اولین فینال تاریخ مسابقات در ۳۰ ژوئیه ۱۹۳۰ نیز حضور داشت، اما در مقابل کشور همسایه اروگوئه با نتیجه ۴-۲ شکست خورد.
بهترین بازیکنان تیم ملی آرژانتین
در قاره مادری خود، آرژانتین حتی موفقتر عمل کرده است، با کسب عنوان قهرمانی کوپا آمریکا به تعداد چشمگیر ۱۶ بار، و آخرین بار در سال ۲۰۲۴ پس از شکست دادن کلمبیا.
این پیروزی، آنها را به موفقترین تیم در تاریخ این رقابتها تبدیل کرده است. و در بین تمامی این دستاوردها، برخی بازیکنان نمادین وجود دارند که لباس مشهور راهراه سفید و آبی آسمانی این تیم را بر تن کردهاند
بهترین بازیکنان تاریخ آرژانتین
و بیشتر از همه در خاطرههایمان باقی ماندهاند؛ بازیکنانی که با سبک، مهارت و تلاش خود، ورزش فوتبال را زیباتر کردهاند و میراثی جهانی بر جای گذاشتهاند که در گوشه و کنار جهان به یادگار مانده است.
ماسکرانو فوتبالیست

او محصول آکادمی مشهور ریور پلاته است، همانند بسیاری از بازیکنان این فهرست. هافبک برجسته، با پیوستن به لیگ برتر انگلیس، نامی آشنا برای هواداران شد؛ ابتدا با وستهام یونایتد برای یک فصل، و سپس با کسب اجازه برای انتقال به لیورپول، مسیر درخشان خود را ادامه داد.
ماسچرانو به سرعت به یکی از بازیکنان ثابت زیر نظر رافا بنیتز تبدیل شد، و با هوشمندی و درک بازی در سنین کم، همتیمیها و هواداران را تحت تأثیر قرار داد.
خاویر ماسکرانو تیم آرژانتین
او نقش کلیدی در راه رسیدن لیورپول به فینال لیگ قهرمانان ۲۰۰۷ داشت و اگرچه در آن بازی باختند، اما هواداران لیورپول او را به عنوان بهترین بازیکن میدان انتخاب کردند (هرچند که جایزه رسمی به فیلیپو اینزاکی رسید).
او هافبک دفاعی سرسختی است و پس از سه سال در مرسیساید، به بارسلونا پیوست و خود را به عنوان یک مدافع مرکزی همهکاره re-invent کرد. تطبیقپذیری و قدرت ذهنی بالای ماسچرانو، باعث شد تا در ترکیب پپ گواردیولا نیز جایگاه ثابتی پیدا کند، جایی که به همراه بارسلونا به فتح افتخارات داخلی و اروپایی متعددی از جمله دو قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا رسید.
در سطح ملی، درخشندگیهای او بیشتر نمایان شد؛ در طول ۱۵ سال فعالیت بینالمللی، این بازیکن آرژانتینی ۱۴۷ بازی برای تیم ملی انجام داد، بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ کاپیتان تیم بود و در برزیل، نقش مهمی در رسیدن تیمش به فینال جام جهانی ۲۰۱۴ داشت.
خاویر ماسکرانو تیم ملی آرژانتین
تکل معروف او برابر آرین روبن در دیدار نیمهنهایی مقابل هلند، هنوز هم در ذهن طرفداران نقش بسته است؛ لحظهای که نهتنها مهارت، بلکه تعهد و رهبری او را بهوضوح نمایان ساخت.
اکنون، حضور او در رأس کادر فنی تیم جوانان آرژانتین، امیدواری زیادی را برای پرورش نسل بعدی ستارهها به وجود آورده است.
ماسچرانو نهتنها دانش فنی و تجربه سطح بالا را به تیم تزریق میکند، بلکه با شخصیتی کاریزماتیک و رویکردی دقیق در تحلیل بازی، الگویی بینظیر برای بازیکنان جوان به شمار میرود.
او یکی از چهرههای کلیدی در ادامه مسیر پیشرفت فوتبال آرژانتین در سطح بینالمللی است و احتمالاً در آیندهای نهچندان دور، شاهد حضور او در سطح اول مربیگری جهان نیز خواهیم بود.
خاویر زانتی آرژانتین

زانتی نهتنها بهخاطر تعداد بازیها یا طول دوران حرفهایاش، بلکه بهدلیل شخصیت آرام، فروتن و حرفهایاش در زمین و بیرون از آن، به عنوان یکی از اسطورههای بیچونوچرای دنیای فوتبال شناخته میشود. او بهندرت کارت دریافت میکرد، هرگز درگیر حواشی نشد و همواره نمادی از اخلاق ورزشی باقی ماند.
توانایی او در تطبیق با نقشهای مختلف در زمین بازی، از مدافع راست تا هافبک دفاعی، نشان از درک عمیق او از فوتبال و آمادگی بدنی فوقالعادهاش دارد.
حتی در سالهای پایانی فعالیتش، زانتی همچنان با قدرت و دقت بالا در ترکیب اصلی حضور داشت و برای بسیاری از جوانان تیم، نقش الگو و راهنما را ایفا میکرد.
در فصل طلایی ۲۰۱۰ که اینتر تحت هدایت ژوزه مورینیو موفق به کسب سهگانه شد، زانتی در هر سه تورنمنت (سری آ، جام حذفی و لیگ قهرمانان) نقشی کلیدی داشت.
خاویر زانتی تیم ملی
حضور مداوم او در زمین، چه در شرایط سخت و چه در لحظات اوج، اعتماد و انسجام را به تیم تزریق میکرد. تصویر او که با جام لیگ قهرمانان اروپا در شب مادرید بالا رفت، یکی از ماندگارترین صحنههای تاریخ باشگاه اینتر است.
پس از بازنشستگی، زانتی همانگونه که در زمین فوتبال حضور مقتدرانهای داشت، در عرصه مدیریتی نیز وارد شد و بهعنوان نایبرئیس اینتر، همواره در تصمیمات کلان باشگاه نقشی فعال دارد. تأثیر او در انتقال روحیه بازیکنمحور و انسجام تیمی به سطوح بالاتر مدیریتی، همچنان ادامه دارد.
در دنیایی که ستارهها میآیند و میروند، خاویر زانتی یادآور نسلی است که وفاداری، سختکوشی و فروتنی را به اوج رساند. و به همین دلیل، نام او نه تنها در قلب هواداران اینتر، بلکه در تاریخ فوتبال جهان، جاودانه باقی خواهد ماند.
اومار سیوری
او مار سیوری، نامی که شاید امروز برای بسیاری از هواداران شناختهشده نباشد، نماد هر چیزی است که فوتبال آرژانتینی را جذاب و مرموز میکند. هافبک هجومی که تنها ۱۷۰ سانتیمتر قد داشت، به خاطر سرعت، فریبندگی و تکنیک بینظیرش معروف بود.
او از آکادمی ریورپلاته برخاسته بود و در سن ۲۱ سالگی، در مسابقات قهرمانی آمریکای جنوبی ۱۹۵۷، در قالب یک مثلث حمله مخوف به نام “تریو مرگ” ظاهر شد که همراه با هامبرتو ماسکیو و والانتی آنجللو بود.
به خاطر عملکرد بینظیرشان در این مسابقات، هر سه به ایتالیا منتقل شدند، و سیوری با مبلغ ۹۱ هزار پوند، که در آن زمان رکورد جهانی محسوب میشد، به یوونتوس پیوست.
اومار سیوری تیم ملی آرژانتین
او در همان فصل، یوونتوس را به قهرمانی سری آ رساند، با حضور در ۳۲ بازی از ۳۴ بازی لیگ و زدن ۲۲ گل. این بازیکن آرژانتینی در سال ۱۹۶۰ جایزه کفش طلای سری آ را برد و در سال ۱۹۶۱، جایزه بالون دور، معتبرترین جایزه فردی فوتبال، را دریافت کرد، که به دلیل تغییر تابعیت او به ایتالیا تعلق گرفت.
سیوری تا سال ۱۹۶۵ در تورین ماند و سپس به ناپولی منتقل شد، اما مصدومیتها مانع از تکرار موفقیتهای گذشته او شدند.
دیماریا تیم ملی

احتمالاً یکی از کمتر قدردیدهترین بازیکنان نسل خود، آنخل دیماریا، عمر حرفهای قابل توجهی را طی ۱۹ سال نشان داده است.
او در سن ۱۷ سالگی و به عنوان یک بازیکن تازهکار، در سال ۲۰۰۵ برای باشگاه پسرانیاش، راسیو سنترال، که از سن چهار سالگی به آکادمی آن پیوسته بود، اولین بازیهای خود را انجام داد. وینگر او در اروپا با غولهای پرتغالی، بنفیکا، در سال ۲۰۰۷ شروع به درخشش کرد.
در تابستان ۲۰۰۹، دیماریا راهی رئال مادرید شد، جایی که به روند درخشش خود ادامه داد و به مدت پنج سال در پایتخت اسپانیا ماند.
دیماریا تیم ملی آرژانتین
در فصل پایانی حضورش در اسپانیا، او که به نام «فیدئو» معروف است، که ترجمهای است برای «نودل» و به خاطر فریم لاغرش این لقب را گرفته، در فینال لیگ قهرمانان اروپا به عنوان مرد مسابقه انتخاب شد، زمانی که رئال در مقابل رقیب شهر، اتلتیکو مادرید، پیروز شد. این عملکرد منجر به قرار گرفتن در تیم فصل یوفا و همچنین عنوان فوتبالیست سال آرژانتین شد.
پس از دورهای کوتاه و پرچالش، وقتی در منچستر یونایتد به عنوان یک رکورد نقلوانتقالات بریتانیا پیوست و نتوانست انتظارات را برآورده کند، دیماریا به پاری سن ژرمن پیوست و طی آن پنج عنوان قهرمانی در لیگ فرانسه کسب کرد، قبل از اینکه فصل گذشته را در یوونتوس سپری کند.
در طول دوران حرفهایاش، او به خاطر عملکرد در بزرگترین لحظهها شهرت یافته است، و به یکی از بهترین وینگرهای تاریخ فوتبال اروپا تبدیل شده است.
دنیل پارسلا آرژانتین

او تنها یک مدافع کلاسیک نبود؛ با توانایی در بازیسازی، ضربات آزاد استثنایی، و حضور موثر در موقعیتهای هجومی، پاسارلا به نوعی پیشقراول مدافعان مدرن محسوب میشد. در حقیقت، با بیش از ۱۳۰ گل در دوران حرفهای، آمار گلزنیاش برای یک مدافع، شگفتانگیز باقی مانده است.
در سطح ملی، اگرچه سال ۱۹۸۶ تحتالشعاع درخشش دیگو مارادونا قرار گرفت و خود پاسارلا بهدلیل مشکلات جسمانی و اختلافات داخلی از ترکیب اصلی کنار رفت، اما حضور او در تیم، بهویژه در مراحل اولیه و به عنوان رهبر پنهان در رختکن، از نظر روانی و روحیهبخشی برای قهرمانان مکزیک حیاتی بود.
پس از دوران بازی، پاسارلا نیز مسیر مربیگری را پیش گرفت و مدتی هدایت تیم ملی آرژانتین را در اختیار داشت، هرچند نتوانست همان موفقیتهای دوران بازیکنیاش را تکرار کند.
دنیل پارسلا تیم ملی
بعدها به عنوان رئیس باشگاه ریورپلاته انتخاب شد و نقشی بحثبرانگیز در یکی از حساسترین دورههای تاریخ این باشگاه ایفا کرد؛ دورهای که با سقوط بیسابقه ریور به دسته پایینتر همراه شد، اما بازگشت غرورآفرین به سطح اول فوتبال آرژانتین نیز بخشی از میراث او به شمار میرود.
دانییل پاسارلا، با سبک بازی منحصربهفرد، کاریزمای ذاتی و دستاوردهای ملی و باشگاهی، همچنان یکی از نمادهای فراموشنشدنی فوتبال آرژانتین است؛ کاپیتانی که همواره پرچم کشورش را در میدان بالا نگه داشت، چه در زمان پیروزی و چه در روزهای دشوار.
خوان رامون آرژانتین

ریکلمه تجسمی از ظرافت فوتبال آمریکای جنوبی بود؛ بازیکنی که بازی را با ریتم خود کنترل میکرد، انگار که زمین بازی صحنه تئاتری بود و او کارگردان پشت پرده.
آرامش، تکنیک بینقص و توانایی بیرقیبش در ارسال پاسهای کلیدی باعث شد تا او همیشه بازیکنی خاص، اما گاهی misunderstood باشد؛ بهویژه در اروپا، جایی که فوتبال بیش از آنکه بر خلاقیت فردی تکیه کند، ساختار و سرعت را طلب میکند.
در ویارئال، مانوئل پلگرینی تیمی را حول محور ریکلمه ساخت و ستاره آرژانتینی با پاسهای عمقی، کنترل بازی در یکسوم میانی و ضربات ایستگاهی استادانه، قلب تپنده این تیم شد.
خوان رامون تیم ملی آرژانتین
اگرچه خاطره تلخ از دست دادن پنالتی مقابل آرسنال در نیمهنهایی لیگ قهرمانان هنوز در ذهن بسیاری مانده، اما نقش کلیدی او در رساندن آن تیم کوچک اسپانیایی به آستانه فینال، هرگز فراموش نخواهد شد.
در سطح ملی، ریکلمه همواره با چالشهایی روبهرو بود. اختلاف نظر با برخی مربیان و نیز فشار رسانهای باعث شد تا او چند بار از تیم ملی خداحافظی کند، اما هر بار بازگشتش با درخشش همراه بود؛ بهویژه در کوپا آمریکای ۲۰۰۷ و المپیک پکن، جایی که هدایت گروهی از آیندهدارترین استعدادهای آرژانتین را برعهده داشت، از جمله لیونل مسی، که بعدها ستاره جهانی شد.
خوان رامون تیم ملی
ریکلمه بازیکنی بود که فوتبال را نه فقط برای بردن، بلکه برای زیباییاش بازی میکرد. او در نسلی بود که بازیسازهای کلاسیک در حال انقراض بودند، و به همین دلیل، برای بسیاری از عاشقان فوتبال، آخرین نمایندهی یک گونهی کمیاب به شمار میرفت: هنرمندی در قلب مستطیل سبز که حتی در سکوت بازی هم میتوانستی موسیقی پنهانی پاسهایش را بشنوی.
گابریل باستیتوتا تیم ملی

باتیستوتا نهتنها یک گلزن تمامعیار، بلکه نماد تهد، قدرت و کلاس در دوران طلایی فوتبال دهه ۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ بود. سبک بازیاش آمیزهای از فیزیک قوی، تمامکنندگی بینقص و ضربات شوت سهمگین بود؛ گلهایی که نه فقط به خاطر تعدادشان، بلکه به خاطر کیفیت و قدرتشان در ذهنها ماندگار شدند.
در فیورنتینا، او چیزی فراتر از یک مهاجم بود؛ یک اسطوره و وفاداری کمنظیر. زمانی که باشگاه به سری B سقوط کرد، او میتوانست تیم را ترک کند و پیشنهادات زیادی هم داشت، اما ماند، جنگید، و تیم را دوباره به اوج رساند. این تصمیم، او را به قهرمان مردم فلورانس بدل کرد.
در رم، باتیستوتا با وجود سن بالا، عطش بیپایانش برای قهرمانی را نشان داد. او پس از سالها ناکامی در کسب اسکودتو، بالاخره با رم در فصل ۲۰۰۰/۰۱ این مهم را محقق کرد؛ لحظهای که بسیاری از طرفداران رم هنوز هم آن را نقطه عطف دوران مدرن باشگاه میدانند. شادی او پس از گلهای حیاتیاش، مخصوصاً مقابل یوونتوس و فیورنتینا، احساسی و مملو از شور بود.
گابریل باستیتوتا تیم ملی آرژانتین
در تیم ملی آرژانتین نیز، باتیستوتا نماد گلزنی بود تا مدتها پیش از ظهور ستارگانی چون لیونل مسی. گلهای او در جامهای جهانی ۱۹۹۴، ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲، مخصوصاً هتتریک مقابل جامائیکا و یونان، نشان از توانایی بینظیرش در درخشش در صحنههای بزرگ داشت.
او یکی از معدود بازیکنانی است که در دو جام جهانی مختلف موفق به زدن هتتریک شد و با ۵۶ گل ملی، سالها آقای گل تاریخ تیم ملی آرژانتین بود تا اینکه مسی رکوردش را شکست.
باتیستوتا یک اسطوره واقعی است؛ بازیکنی که فوتبال را با قدرت، افتخار و صداقت بازی کرد، و نامش برای همیشه در تاریخ آرژانتین، سری آ و ذهن هواداران فوتبال حک شده است.
ماریو کمپس تیم ملی
در رتبه سوم، ستاره پیروزی آرژانتین در جام جهانی ۱۹۷۸، ماریو Kempes قرار دارد. او که با لقب «El Matador» شناخته میشود تنها یکی از سه بازیکن در تاریخ است که در یک سال، هم قهرمان جهان، هم برنده جایزه زرین (برای بهترین گلزن)، و هم بهترین بازیکن (برای توپ طلای) شده است.
در همان سال، او عنوان بهترین فوتبالیست آمریکای جنوبی را کسب کرد و جایزه Onze d’Or، که به بهترین بازیکن اروپا داده میشود، به او اعطا شد.
در سطح باشگاهی، Kempes بیشتر به خاطر دوران حضورش در باشگاه معتبر اسپانیایی، والنسیا، بین سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۱ و سپس دوباره از ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۴، شناخته میشود.
ماریو کمپس تیم ملی آرژانتین
در مدت زمان حضورش در «Los Ches»، مهاجم آرژانتینی با قد ۶ فوت، جوایز پیتچیچی در سالهای ۱۹۷۷ و ۱۹۷۸ را به خاطر اینکه بهترین گلزن لالیگا بود، کسب کرد.
در مجموع، Kempes در ۱۸۴ بازی لالیگا برای والنسیا ۱۱۶ گل زد، اما برای همیشه با دستاوردهایش در پیراهن آبی و سفید آرژانتین به یاد آورده خواهد شد.
مارادونا بهترین بازیکن آرژانتین
شروع کردن با دیگو مارادونا، بیشتر شبیه باز کردن یک افسانه است تا فقط صحبت درباره یک فوتبالیست. او فراتر از ورزش بود: یک نماد، یک شورش، یک معجزه زمینی که در فوتبال متجلی شد.
او تجسم تضادها بود: نابغه و سرکش، معجزهگر و مسئلهساز، ناجی ملت و قربانی حواشی. مارادونا کسی بود که با پای چپ طلاییاش، قوانین فیزیک را به بازی گرفت و با قلب بزرگ و دردکشیدهاش، میلیونها آرژانتینی را به وجد آورد.
مارادونا بهترین بازیکن
در زمین، او مانند آهنربا توپ را جذب میکرد و مانند آهنگر، سرنوشت بازیها را شکل میداد. تأثیر او در جام جهانی ۱۹۸۶ نهتنها به خاطر تکنیک و گلهای درخشانش بود، بلکه بهخاطر مسئولیتی بود که بهتنهایی پذیرفت؛ او کاپیتانی بود که بر دوش خود، آرزوهای یک ملت بحرانزده را حمل کرد و به آنها امید، غرور و افتخار بخشید.
در ناپل، شهری که خودش هم با فقر و تحقیر اجتماعی دستوپنجه نرم میکرد، مارادونا به ناجی تبدیل شد. قهرمانی با ناپولی در سری آ، چیزی شبیه یک داستان خیالی بود؛ یک قهرمان لاتینتبار که در دل ایتالیا، امپراتوری فوتبال شمال را شکست داد.
مارادونا آرژانتین
اما مارادونا صرفاً با عملکرد فنیاش تاریخ نساخت. او با شور و خشم بازی میکرد، با احساسات خام، و صادقانه. همانقدر که در زمین، افسانهای بود، در بیرون از آن انسانی شکستپذیر و گاه تراژیک بود.
او بازی را نهفقط برای بردن، بلکه برای زیبایی، برای عدالت، برای مقاومت بازی میکرد. گل با «دست خدا» شاید از نظر قانونی خطا بود، اما از نگاه بسیاری آرژانتینیها، پاسخی بود به استعمار، به جنگ، به تحقیر. مارادونا در لحظههایی چون آن، از فوتبالیست به نماد تبدیل شد.
مارادونا تیم ملی آرژانتین
در نهایت، مارادونا بیش از آنکه یک بازیکن باشد، یک احساس بود. او را نمیتوان فقط با آمار و جامها سنجید، بلکه باید با تپش قلب تماشاگرانی که نفسهایشان را با دریبلهای او حبس میکردند، سنجید. و شاید هیچ جملهای حق مطلب را بهتر ادا نکند از آنچه گاری لینهکر گفت:
«بقیه بازیکنان انسانی هستند، اما مارادونا از سیارهای دیگر آمده بود.»
مسی بهترین بازیکن آرژانتین

فکر میکردند که هرگز نمیتوان فردی مانند مارادونا پیدا کرد — یک معجزه فوتبالی، یک قهرمان ملی، یک ستاره که هم در زمین میدرخشید و هم در دل مردم خانه داشت — تا زمانی که لیونل مسی ظاهر شد.
البته، مسی شخصیتی آرامتر و درونگراتر بود؛ نه به اندازه مارادونا اغواکننده، نه به آن اندازه آشوبگر. اما در عوض، او با سکوتش، با فروتنیاش، و با بینقصیاش، دنیای فوتبال را متحول کرد.
مسی تیم ملی آرژانتین
اگر نگوییم استعدادش بیشتر بود، دستکم به شکل پایدارتری آن را به نمایش گذاشت. لیونل مسی مسیری متفاوت برای رسیدن به قله طی کرد: از روساریو، در قلب آرژانتین، در سن ۱۳ سالگی به بارسلونا رفت، جایی که درمانی برای بیماریاش یافت و جایی که اسطورهاش شکل گرفت.
در بارسلونا، او همه چیز را به دست آورد. ده قهرمانی در لالیگا، هفت کوپا دل ری، هفت سوپرکاپ اسپانیا، چهار لیگ قهرمانان اروپا و سه جام جهانی باشگاهها تنها بخشی از افتخاراتش بودند.
مسی تیم ملی
در طول ۱۷ سال حضور در تیم اول، مسی نهتنها به رکورددار بیشترین بازی در تاریخ باشگاه تبدیل شد، بلکه با ۶۷۲ گل و ۳۵۷ پاس گل، به بهترین گلزن و بهترین پاسور تاریخ باشگاه و حتی کل لالیگا بدل شد.
با شش کفش طلای اروپا، هشت توپ طلای بالون دور، و ۴۶ جام در سطح باشگاهی و ملی، او موفقترین بازیکن تاریخ فوتبال از نظر تعداد افتخارات است.
با این حال، داستان مسی همیشه با یک سایه همراه بود: سایه مارادونا. برای سالها، مردم آرژانتین در پذیرش او مردد بودند. او از کشور در نوجوانی جدا شده بود، لهجهای اسپانیایی داشت، و موفقیتهای بزرگش را در آن سوی اقیانوس جشن میگرفت.
برخلاف مارادونا، او در جامهای جهانی اولیهاش ناکام ماند؛ با وجود نبوغ شخصیاش، جامی برای کشورش نیاورد. اما همهچیز در دهه آخر حرفهاش تغییر کرد.
مسی بهترین بازیکن تاریخ
او ابتدا در سال ۲۰۲۱، آرژانتین را به قهرمانی در کوپا آمریکا رساند، پس از سالها ناکامی و سه فینال از دسترفته. و در سال ۲۰۲۲، در آخرین جام جهانیاش، در قطر، در لحظاتی که مانند فیلمنامهای از پیشنوشتهشده به نظر میرسید، مسی درخشید. در تمام تورنمنت، رهبر بلامنازع تیم بود — از پنالتیها گرفته تا گلهای حیاتی، از پاسهای چشمنواز تا انرژی بیپایانش در زمین.
در فینالی حماسی مقابل فرانسه، او دو گل به ثمر رساند و یکی از پنالتیها را نیز تبدیل به گل کرد. پیروزی در ضربات پنالتی، نهتنها سومین جام جهانی را برای آرژانتین به ارمغان آورد، بلکه جایگاهی همیشگی برای مسی در دل مردم کشورش تثبیت کرد.
اگر مارادونا قهرمان یک نسل بود، مسی اکنون اسطورهای برای همیشه است — نه فقط بهخاطر جامها، بلکه بهخاطر راهی که طی کرد، صبری که به خرج داد، و عشقی که به فوتبال، و در نهایت به کشورش، نشان داد.
⏬مقالات پیشنهادی ⏬